رواق / Ravaq

Farzin Ranjbar

  • 47 minutes 39 seconds
    به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست ۰۲۸

    غزل نمره ۰۲۸


    به جان خواجه و حق قديم و عهد درست

    که مونس دم صبحم دعای دولت توست

    سرشک من که ز طوفان نوح دست برد

    ز لوح سينه نيارست نقش مهر تو شست

    بکن معامله‌ای وين دل شکسته بخر

    که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

    زبان مور به آصف دراز گشت و رواست

    که خواجه خاتم جم ياوه کرد و بازنجست

    دلا طمع مبر از لطف بی‌نهايت دوست

    چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

    به صدق کوش که خورشيد زايد از نفست

    که از دروغ سيه روی گشت صبح نخست

    شدم ز دست تو شيدای کوه و دشت و هنوز

    نمی‌کنی به ترحم نطاق سلسله سست

    مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی

    گناه باغ چه باشد چو اين گياه نرست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    5 May 2024, 7:25 pm
  • 53 minutes 44 seconds
    در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست ۰۲۷

    غزل نمره ۰۲۷

    مفعولُ مفاعیلن مفعول مفاعیلن


    در دير مغان آمد يارم قدحی در دست

    مست از می و ميخواران از نرگس مستش مست

    در نعل سمند او شکل مه نو پيدا

    وز قد بلند او بالای صنوبر پست

    آخر به (ز) چه گويم هست از خود خبرم چون نيست

    وز بهر چه گويم نيست با وی نظرم چون هست

    شمع دل دمسازان (دمسازم) بنشست چو او برخاست

    و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست

    گر غاليه خوش بو شد در گيسوی او پيچيد

    ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پيوست

    بازآی که بازآيد عمر شده حافظ

    هر چند که نايد (نیاید) باز تيری که بشد از شست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    4 May 2024, 7:25 pm
  • 44 minutes 8 seconds
    زلف‌آشفته و خوی‌کرده و خندان‌لب و مست ۰۲۶

    غزل شماره ۰۲۶


    زلف‌آشفته و خوی‌کرده و خندان‌لب و مست

    پيرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست


    نرگسش عربده‌جوی و لبش افسوس‌کنان

    نيم‌شب دوش (یار) به بالين من آمد بنشست


    سر فرا گوش من آورد و به آواز حزين

    گفت کی عاشق ديرينه من خوابت هست


    عاشقی را که چنين باده شبگير دهند

    کافر عشق بود گر نشود (نبود) باده‌پرست


    برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگير

    که ندادند جز اين تحفه به ما روز الست


    آن چه او ريخت به پيمانه ما نوشيديم

    اگر از خمر بهشت است وگر (ورز) باده مست


    خنده جام می و زلف گره‌گير (چو زنجیر) نگار

    ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    1 May 2024, 7:25 pm
  • 51 minutes 45 seconds
    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست ۰۲۵

    غزل شماره ۰۲۵

    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

    صلای سرخوشی ای صوفيان باده (وقت) پرست

    اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود

    ببين که جام زجاجي چه طرفه‌اش بشکست

    بيار باده که در بارگاه استغنا

    چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشيار و چه مست

    از (در) اين رباط دودر چون ضرورت (مقرر، مقدر) است رحيل

    رواق و طاق معيشت چه سربلند و چه پست

    مقام عيش ميسر نمی‌شود بی رنج

    بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست

    به هست و نيست مرنجان ضمير و خوش می‌باش

    که نيستی‌ست سرانجام هر کمال که هست

    شکوه آصفی و اسب باد و منطق طير

    به باد رفت و از او خواجه هيچ طرف نبست

    به بال و پر مرو از ره که تير پرتابی

    هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست

    زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گويد

    که گفته سخنت می‌برند دست به دست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    30 April 2024, 7:25 pm
  • 49 minutes 22 seconds
    مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست ۰۲۴

    غزل شماره ۰۲۴

    مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست

    که به پيمانه‌کشی شهره شدم روز الست


    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

    چارتکبير زدم يک‌سره بر هرچه که هست


    می بده تا دهمت آگهی از سر قضا

    که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست


    کمر کوه کم است از کمر مور آنجا

    نااميد از در رحمت مشو ای باده‌پرست


    بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد

    زير اين طارم فيروزه کسی خوش ننشست


    جان فدای دهنش باد که در باغ نظر

    چمن‌آرای جهان خوشتر از اين غنچه نبست


    حافظ از دولت عشق تو سليمانی شد (یافت)

    يعنی از وصل تواش نيست بجز باد به دست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    29 April 2024, 7:25 pm
  • 37 minutes 42 seconds
    خیال روی تو در هر طریق همره ماست ۰۲۳


    خيال روی تو در هر طريق همره ماست

    نسيم موی (بوی) تو پيوند جان آگه ماست


    به رغم مدعيانی که منع عشق کنند

    جمال چهره‌ی تو حجت موجه ماست


    ببين که سيب زنخدان تو چه می‌گويد

    هزار يوسف مصری فتاده در چه ماست


    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

    گناه بخت پريشان و دست کوته ماست


    به حاجب در خلوت‌سرای خاص بگو

    فلان ز گوشه نشينان خاک درگه ماست


    به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است

    هميشه در نظر خاطر مرفه ماست


    اگر به سالی (سائلی) حافظ دری زند بگشای

    که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    28 April 2024, 7:25 pm
  • 55 minutes 27 seconds
    چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست ۰۲۲

    چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

    سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا اين جاست


    سرم به دنيی و عقبی فرو نمی‌آيد

    تبارک الله از اين فتنه‌ها که در سر ماست


    در اندرون من خسته‌دل ندانم کيست

    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


    دلم ز پرده برون شد کجايی ای مطرب

    بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست


    مرا به کار جهان هرگز التفات نبود

    رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست


    نخفته‌ام ز خيالی که می‌پزد دل من

    خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست


    چنين که صومعه آلوده شد ز خون دلم

    گرم به باده بشوييد حق به دست شماست


    از آن به دير مغانم عزيز می‌دارند

    که آتشی که نميرد، هميشه در دل ماست


    چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

    که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست


    ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند

    فضای سينه حافظ هنوز پر ز صداست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    27 April 2024, 7:25 pm
  • 49 minutes 22 seconds
    دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست ۰۲۱


    دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست

    گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست


    که شنيدی که در اين بزم دمی خوش بنشست

    که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست

    شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد

    پيش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست

    در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو

    به هواداری آن عارض و قامت برخاست

    پيش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت

    سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست


    مست بگذشتی و از خلوتيان ملکوت

    به تماشای تو آشوب قيامت برخاست

    حافظ اين خرقه بينداز مگر جان ببری

    کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    24 April 2024, 7:25 pm
  • 51 minutes 31 seconds
    روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست ۰۲۰

    روزه يک سو شد و عيد آمد و دلها برخاست

    می ز خمخانه به جوش آمد و می‌بايد خواست

    نوبه (توبه) زهدفروشان گران جان بگذشت

    وقت رندی (شادی) و طرب کردن رندان پيداست (برخاست)

    چه ملامت بود (رسد) آن را که چنين باده خورد

    اين چه عيب است بدين بی‌خردی وين چه خطاست


    باده‌نوشی که در او روی و ريايی نبود

    بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست

    ما نه رندان (مردان) رياييم و حريفان نفاق

    آن که او عالم سر است بدين حال گواست

    فرض ايزد بگذاريم (بگذاریم) و به کس بد نکنيم

    وان چه گويند روا نيست نگوييم (بگوییم) رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم

    باده از خون رزان است نه از خون شماست

    اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود

    ور بود نيز چه شد مردم بی‌عيب کجاست


    حافظ از چون و چرا بگذر و می نوش دمی

    نزد حکمش چه مجال سخن چون و چراست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    23 April 2024, 7:25 pm
  • 42 minutes 17 seconds
    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹

    ای نسيم سحر آرامگه يار کجاست

    منزل آن مه عاشق‌کش عيار کجاست

    شب تار (دراز) است و ره وادی ايمن در پيش

    آتش طور کجا موعد ديدار کجاست

    هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

    در خرابات بگوييد (مپرسید) که هشيار کجاست

    آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است

    ما کجاييم و ملامت‌گر بی‌کار کجاست

    بازپرسيد ز گيسوی شکن در شکنش

    کان دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

    عقل ديوانه شد آن سلسله مشکين کو

    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

    ساقی و مطرب و می (باده و مطرب و گل) جمله مهياست ولی

    عيش بی يار مهیا (مهنا) نشود يار کجاست

    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

    فکر معقول بفرما گل بی‌خار کجاست



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    22 April 2024, 7:25 pm
  • 42 minutes 22 seconds
    ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸


    ساقيا آمدن عيد مبارک بادت

    وان مواعيد که کردی مرواد از يادت


    در شگفتم که در اين مدت ايام فراق

    برگرفتی ز حريفان (عزیزان) دل و دل می‌دادت


    برسان بندگی دختر رز گو به درآی

    که دم و همت ما کرد ز بند آزادت


    شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست

    جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت


    شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت

    بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت


    چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد

    طالع نامور و دولت مادرزادت


    حافظ از دست مده دولت (صحبت) اين کشتی نوح

    ور نه طوفان حوادث ببرد (بکند) بنيادت



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
    21 April 2024, 7:25 pm
  • More Episodes? Get the App
© MoonFM 2024. All rights reserved.